صهیونیستها فاقد فرهنگ و تمدن هستند به همین دلیل سعی دارند فرهنگی ترکیبی از سایر ملل برای خود به وجود آورند
مقدمه
بیانیه سیاسی کنفرانس وزرای خارجه کشورهای غیرمتعهد در لیما در تاریخ آگوست ۱۹۷۵ میلادی از صهیونیستها اعلام انزجار شده و آنان را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانیان بهشمار آوردهاند و از کلیه کشورها جهت مبارزه با این ایدئولوژی نژادپرستانه دعوت شده است.
شایان ذکر است که برخی صهیونیستها، خود نیز به تقدمشان در این زمینه نسبت به دیگران از جمله هیتلر، موسولینی افتخار میکنند.
حین وایزمن، یکی از نظریهپردازان مشهور صهیونیست در بیانیهای که به استراتژی صهیونیستها معروف است، اعلام کرد: در دیداری با لرد بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا ـ کسی که وعده تشکیل حکومت اسرائیل را در سال ۱۹۱۷ میلادی به یهودیان داد ـ به او گفته است: «تعداد ساکنین یهود در ابتدا باید ۴ الی ۵ میلیون نفر باشد تا با این نیرو بتوانیم در اولین مرحله کشوری با اقتصاد قوی بسازیم و سپس سعی در افزایش یهودیان نماییم تا بتوانیم بر خاورمیانه مسلط شویم». وی اضافه میکند که: «در پایان لرد بالفور قانع شد که صهیونیسم، خود استعمار است»
صهیونیستها در سال ۱۹۴۸ میلادی توانستند همراهی و کمک اروپا در خصوص تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی را بهدست آورند و امروز سعی میکنند این موفقیت را برای خود حفظ کنند تا بتوانند اهداف استعماری خود را توسعه بخشند.
اولین کسی که به این موضوع اشاره کرد، رئیسجمهور سابق مصر، جمال عبدالناصر است. وی در یکی از دیدارهایش از دمشق اعلام کرد: «در یکی از مجلات وابسته به ارتش اسرائیل، مقالهای تحت عنوان «به سمت دمشق»: دیدم که در آن آمده بود، اگر میخواهیم بر اعراب تسلط یابیم باید اول سوریه را اشغال کنیم؛ خطای کشندهای که صلیبیان، زمانی که کشورهای عربی را اشغال میکردند، مرتکب شدند این بود که سوریه را کاملا اشغال نکردند و این موضوع فرصتی را برای مسلمانان بهوجود آورد که مجددا نیروهای پراکندهشان را سامان دهند. بنابراین لازم است که اعراب از روی کره زمین برچیده شوند تا صهیونیستها در سرزمینهای آنها جایگزین شوند».
۲) مشکل دوم صهیونیستها، فقدان تمدن یهودی و ناچیز بودن آن از جهت پشتوانه فرهنگی است که بتواند ضمن روند عادیسازی و ایجاد روابط با دیگر ملتها، مخصوصا ملتهای منطقه به آن استناد کنند.
صهیونیستها فاقد فرهنگ و تمدن هستند و به همین خاطر اسرائیل سعی میکند تا از فرهنگ اروپا، آمریکا و کشورهای عربی و اسلامی، ترکیبی فرهنگی برای جامعه خود بهوجود آورد و یک شاکله تمدنی ولو ظاهری برای خود کسب کند و سپس در رقابت با دیگر تمدنها و فرهنگها مدعی شود که میتواند طرف مذاکره باشد. طبیعی است که امثال اینگونه فرهنگها نمیتوانند که به اجرای برنامه نفوذ فرهنگی در سایر ملتها پرداخته و جوامعی را که دارای تمدنی کهن و فرهنگی اصلی هستند را به رقابت فراخوانند. فرهنگ یهودی به جهانی که ذکر شد، فاقد اسباب و ضروریاتی است که با وجود آنها عناصر فرهنگی موثر در وضعیت تمدنی هر جامعهای قوام مییابد و طول حیاتش با حذف تمدنی روبرو بوده است.
۳) وجود گروههای یهودی تندرو در این رژیم که دربرگیرنده رجال سیاسی است و عامل فشار سیاسی برای کارها و فعالیتهای دولت در راه عادیسازی روابط و ارتباط فرهنگی با ملتهای دیگر بهشمار میآیند.
۴) اختلاف در اعتقادات و آداب و سنتها و قومیتها میان جامعه یهودیان اسرائیل به خاطر اختلاف در سرزمینهایی که یهودیان از آنجا به اسرائیل مهاجرت کردهاند، از روسیه تا اتیوپی و از یوگسلاوی تا تایلند و این امر سبب عدم بروز فرهنگی واحد و سنتهایی منسجم در داخل جامعه صهیونیستها شده است. شهروندان اسرائیلی از قومیتهای مختلف بوده و به این دلیل سلایق و تمایلات متعدد با اختلاف زیاد بین آنها شده است. اوجین بتلر استاد علم اقوام در دانشگاه ژنو، در نوشتهای میگوید: «همه یهودیان از انتساب به قومیت یهود دور هستند و بعد از آن اضافه میکند، یهودیان یک جامعه دینی ـ اجتماعی هستند و گروههایی که شامل این جامعه هستند، متنوع و دارای تنوع بسیار زیادی هستند چیزی که مهم است بدانیم این است که یهودیان آلمان و کشورهای اسلاو، اقوامی از آلمان و اسلاو بودهآند که از قرن سوم قبل از میلاد به وسیله مبلغین دین یهود به این آیین گرویدهاند. پس یهود عبارت از یک قوم دینی ـ اجتماعی است که در زمانهای مختلف افرادی از قومیتهای دیگر به آن پیوستهاند. این افراد سرگردان از نقاط مختلف عالم آمدهاند، برخی از آنها «فلاشا» و از ساکنین حبشه هستند، برخی از آلمان و دارای نژاد ژرمن هستند، برخی از هند و برخی نیز از ناحیه خزر هستند و احتمالا دارای نژاد ترک هستند». سپس کلامش را خلاصه کرده و میگوید: «یهودیان از ملتهای زیادی هستند و دارای سرزمینهای مختلف بوده که از لحاظ دینی با سایر ساکنین آن سرزمینها دارای فرق بودهاند و این یک افترائ است که گفته شود یهود ملتی است که فاقد وطن است».
این اختلاف در عقاید و آداب، موانع سختی بر سر راه دولت اسرائیل در دو جهت ایجاد میکند: اول: از جهت سیاستهای هدفدار دولت جهت ایجاد رژیمی برخوردار از محوریت قوی بر پایه اعتقادات دینی واحد در مدت زمانی کوتاه.
۵) آنچه که رژیم صهیونیستی تاکنون در مورد ملت مسلمان فلسطین انجام داده است یعنی کشتارهای وحشیانه ، اخراج مردم از خانهها و شهرهایشان و هتک حرمت مقدسات ، همراه با قساوت و ددمنشی بهطوری که این موارد ممکن است که از خاطر مسلمانان پاک شود.
مهمترین اینها تجاوز این رژیم و ایادیش به مقدسات اسلامی و نهادهای دینی مسلمانان است از قبیل: سوزاندن مسجدالاقصی و آتش گشودن بر نمازگزاران و اهانت به قرآن و زندانی نمودن علمای اسلام و… همه اینها سبب عدم پذیرش فرهنگ صهیونیستی از سوی مسلمانان شده است.
۶) آواره شدن فلسطینیان مسلمان به خاطر اشغال سرزمینشان و تخریب منازلشان توسط رژیم صهیونیستی و سکونت آنها در کشورهای مختلف منطقه و این امر که این امر، حس نفرت مردم مسلمان منطقه را علیه رژیم صهیونیستی بیشتر میکند.
مشکل قانع نمودن این جوامع و ملتهای مسلمان به قبول پیشنهادهای هدفدار این رژیم پیرامون عادیسازی روابط و همزیستی مسالمتآمیز با او، از این مسئله سرچشمه میگیرد.
عوامل قدرت در جامعه اسلامی
از موانع دیگری که سبب عدم امکان عادیسازی روابط با استفاده از نفوذ فرهنگی صهیونیستها در جامعه اسلامی میشود، وجود عوامل قدرت در جامعه مسلمانان است که همانند سد محکمی در مقابل دشمن غاصب و تلاشهای هدفدارش، ایستاده است. اگر اینگونه عوامل بهطور صحیح هدایت شوند میتوان از آنها بهعنوان وسیله مقاومت استفاده کرد که دارای قدرتی اعجابانگیز در پوشاندن شکافهایی است که دشمن با استفاده از آنها در میان ما نفوذ میکند. از مهمترین این عناصر عبارتند از:
ـ وجود مقاومت اسلامی در سرزمینهای اشغالی : این حقیقتی است که همگان را به آینده خاورمیانه امیدوار میسازد، مقاومت اسلامی منشا نیرو و اقتدار همه مسلمانان خصوصا اعراب است، گذشته از امتیازات سیاسی و نظامی آن.
هنگامی که افراد جامعه اسلامی بدانند در فلسطین اشغالی هنوز عدهای در جبهههای مبارزه مقابل دشمن صهیونیستی با همه امکاناتشان ایستادهاند و ضربات مهلک و دردناکی را بر بدنه دشمن غدار وارد نمودهاند، در دیگر جوامع اسلامی هم تمسک به هویت و فرهنگ اسلامی بیشتر و بیشتر خواهد شد.
چه بسا استمرار مقاومت اسلامی ملت فلسطین و ادامه انقلاب سنگ و مقاومت قهرمانانه با همه اشکالش بهترین دلیل بر چیزی است که به سوی آن حرکت میکنیم و دلالت بر اراده این ملت مسلمان با تکیه بر عوامل قدرت خود دارد و نه غیر.
جنبشهای انقلابی و اسلامی مانند جنبش حزبالله و حرکت حماس و جهاد اسلامی نقش مهم در تضعیف طرحهای صهیونیستها برای نفوذ به عالم اسلامی داشته است.
۸) زنده نگه داشتن قضیه مبارزه با آن رژیم تا در متن زندگی امت اسلامی با تمام وجود خود قرار گیرد و آن مسئله را ضمن دلنگرانیهای خود قلمداد نماید.
علیرغم آنکه سالها از ایجاد روابط رسمی میان مصر و رژیم صهیونیستی میگذرد، اما اتحادیههای حقوقدانها، پزشکان، روزنامهنگاران و هنرمندان سفر به اسرائیل را بر اعضای خویش تحریم کردهاند. این مسئله به مصر محدود نمیشود و تشکیل کمیته دایمی مقابله با تهاجم فرهنگی صهیونیسم در لبنان و ملحق شدن دهها نویسنده و ادیب از جمله برخی مسئولان رسمی در دولت به این کمیته، یکی دیگر از این موارد است. این کمیته نسبت به هرگونه فعالیت فرهنگی که برقراری روابط با رژیم صهیونیستی را تبلیغ کند ـ از طرف هر کسی که باشد ـ واکنش شدید نشان میدهد و کنگرههایی را برای مقابله با نفوذ فرهنگی صهیونیستی برگزار میکند که از جمله آنها همایش «مقابله با تهاجم فرهنگی اسرائیلی» بود که در مرکز اتحادیه روزنامهنگاران لبنانی و با حضور دهها نویسنده برجسته عرب و نمایندگان پارلمان و وزیر فرهنگ برگزار شد.
پس از اقدام دولت اردن برای برقراری روابط میان رژیم صهیونیستی و اردن، کمیته مقابله با تهاجم فرهنگی در اردن نیز تاسیس شد که مهمترین وظایف آشکار آن عبارتند از:
الف. انتشار یک مجله فرهنگی ـ سیاسی با هدف هشدار نسبت به خطر رژیم اشغالگر از حیث فرهنگی و سیاسی
ب. برگزاری همایشها و کنفرانسها
ج. پایهگذاری کمیتههای فرعی با هدف مقابله با هرگونه اقدامی که صلح با آن رژیم فرابخواند.
آخرین عمل این کمیته اطلاعیهای است که در نقد شاعره اردنی زلیخا ابوریشه منتشر کرده است، به خاطر شرکت وی در کنفرانس «زن در خاورمیانه» که ریاست آن را وزیر فرهنگ و ارتباطات اسرائیل شولامیت آلومی برعهده داشته است.
پس از توافق غزه ـ اریحا، بسیاری از نویسندگان و ادیبان مصری، طوماری را امضا نمودند که در آن به تلاشهای رژیم صهیونیستی برای نزدیک شدن به نویسندگان و روشنفکران مصری اشاره شده است. امضاکنندگان هر نوع همکاری با صهیونیسم را محکوم کرده و آن را خیانتی در حق جامعه فرهنگی مصر برشمردهاند.
در کنفرانسی که مرکز اطلاعات جهان عرب در مصر برگزار نمود دکتر امینه رشید، رئیس کمیته دفاع از فرهنگ ملی مصری هرگونه روابط فرهنگی با رژیم صهیونیستی را مردود دانست و دکتر رضوی عاشور، جامعه عربی را نسبت به برخی محافل که در زمینه ایجاد روابط فرهنگی با رژیم صهیونیستی فعالیت میکنند، هشدار داد.
راهکارهای مقاومت
از آنجا که مسلمانان در شرایطی حساس زندگی میکنند، لازم است درباره راهحلهای موفقتر برای چالشهایی که آنها را دربرگرفته، به بحث و گفتگو بپردازند.
از مهمترین راههای تشدید، مقاومت عبارتند از:
۱) یاری جستن از اصول اصیل اسلامی و اعتقادی، ترویج این اصول در میان مردم. چه این که دشمن صهیونیستی، تهاجم خود را بر مبنای عقیده خود استوار نموده و از اینرو بر ماست که در مقابل آن رژیم به اصول اعتقادی و دینی اصیل خود تمسک جوییم.
در واقع، به جای عربی کردن با ناسیونالیستی ساختن مقاومت یعنی محدود کردن منبع قدرت در مقابله با رژیم صهیونیستی، اگر مقابله با تهاجم فرهنگی صبغه اسلامی به خود بگیرد، بیش از یک میلیارد مسلمان با آن رژیم درگیر خواهند شد و هر تلاشی و حرکتی که بخواهد جبهه مقابله با آن رژیم را از فضای اسلامیش به فضای عربی آن انتقال دهد، در حقیقت خدمت بزرگی به اهداف اسرائیلی کرده است.
۲) استفاده از رسانههای جمعی مختلف برای تقویت اندیشه ضد صهیونیستی، مخصوصا برای نسلهای آینده با تاکید کردن بر نکات ذیل:
الف. فرهنگ اسلامی اصیل و تمدن پیشرفتهای که امت اسلامی در اختیار داشت نقش برجستهای در ساختن تمدن کنونی غرب داشته و بر مسلمانان واجب است که به احیای آن تمدن بپردازند.
ب. یادآوری تولد نامشروع رژیم صهیونیستی و به نمایش گذاشتن جنایات وحشیانه آن و طرح موارد مشخص نقض حقوق بشر توسط دولت و ارتش اسرائیل نزد افکار عمومی.
ج. انتشار اخبار عملیات جهادی که اعضای مقاومت امت اسلامی از خود نشان میدهند تا افکار عمومی جهان از وجود آنها آگاه باشد.
د. انتشار بخشهایی از تاریخ رنج و دردی که ملت فلسطین و لبنان که بر اثر سیاستهای خصمانه و اقدامات تروریستی دولت اسرائیل، متحمل شدهاند، از جمله آواره کردن مردم و سربریدن زنان بیسرپرست و بچههای شیرخوار و تخریب خانههای ایشان.
هـ. رسوا کردن خائنانی که بر مسئله فلسطین خیانت نمودند.
۳) منع رواج فرهنگ اروپایی و آمریکایی در کشورهای اسلامی چرا که این فرهنگ با هرگونه مبارزه با رژیم صهیونیستی مخالف است.
۴) شدت بخشیدن به حساسیت فرهنگی و اظهار واکنشهای شدید نسبت به روند ایجاد روابط به هر شکلی در محافل روشنفکران و اندیشمندان و روزنامهنگاران مسلمان.
۵) ادامه فعالیت تبلیغی توسط علمای تمام مذاهب اسلامی و تاکید بر فتاوای شرعی که هرگونه داد و ستد و تعامل با آن رژیم را حرام میشمارد.
۶) کوشش جهت بالا بردن سطح علمی جامعه اسلامی و نجات دادن آن از جهل و بیسوادی که بستر مناسب را برای بهرهجویی رژیم اشغالی فراهم میسازد.
۷) حفظ و نگهداری میراث فرهنگی اسلامی.
اهمیت این مسئله از آنجا جدیتر میشود که بدانیم رژیم غاصل فاقد هرگونه تاریخ یا تمدنی قابل ذکر است. حال آن که مسلمانان بهوجود آورنده تاریخ آسیا و خاورمیانه و بخشی از اروپا هستند و تمدنی عظیم را پشت سر خود دارند.
براساس پژوهشی که دکتر ایوان وان سرتیما، د.ت.ب. ایرفینگ و دکتر ادیب رشاد انجام دادهاند، ثابت شده است که مسلمانان سیاهپوست ۱۸۰ سال پیش از آمدن کریستوف کلمب به آمریکا، به این قاره آمده بودند.
مسلمانان کاشف آفریقایی با حمایت مالی امپراتور، مسینی ابوبکری محمد به قسمتهای مختلفی از قاره آمریکا سفر کردند که شامل ایالات متحده آمریکا هم میشود دکتر رشاد تاکید میکند که مسلمانان آفریقا دست به تجارت زده و به روابط اجتماعی و ازدواج با ساکنین اصلی آمریکا پرداختند و آنان را به سمت اسلام هدایت کردند. تعداد مسلمانان ایالات متحده شش میلیون مسلمان، تخمین زده میشود که آمریکاییان آفریقاییالاصل، بزرگترین مجموعه اسلامی را در آنجا تشکیل میدهند.[۴]
۸) پایهگذاری مراکز تحقیقاتی، علمی و آکادمیک در مسائل سیاسی، فرهنگی و استراتژیک و انتشار تحقیقات علمی آنها.
۹) تقویت روح مقاومت و مبارزه مردمی با هرگونه حرکت مشکوک که در گردونه کارهای فرهنگی، اجتماعی، علمی و ترتیبی میچرخد. یکی از نمونههای این مقاومت، تحریم مدارس وابسته به رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان بود و بر اثر این تحریم هیچکس وارد این مدارس نشد و دشمن صهیونیست مجبور گشت پس از گذشت ۲ ماه از سال تحصیلی ۹۴ ـ ۱۹۹۳ آنها را تعطیل کند.
ناگفته نماند این امر پیش نمیآید مگر با هماهنگی میان علماءو نیروهای محلی در آن روستاهای مقاوم.
۱۰) پشتیبانی از اتحادیهها و انجمنهای فرهنگی، هنری و اطلاعرسانی موجود در جهان اسلام که وظیفه تقابل با تهاجم فرهنگی را برعهده دارد.
۱۱) مهمتر از همه فراهم ساختن اتحاد اسلامی که از مهمترنی نیازهای ضروری این مرحله میباشد. آنچه بر اهمیت وحدت میافزاید وجود یک نقشه صهیونیستی جهت ایجاد اختلافات میان مسلمانان و ایجاد یک نوع پیچیدگی و تیرگی در آن روابط است.
از مهمترین عوامل وحدت مسلمین عبارتاند از:
الف: اقامه نماز جمعه و جماعت و نماز عید در تمام نقاطی که در آن مسلمانان سکونت گزیدهاند، هر چند در آن جامعهای زندگی کنند که اکثریت آن مسیحی یا یهودی باشد، زیرا که به صف کشیده شدن مسلمانان با تمام گوناگونی فرهنگی و اختلاف سطحهای اجتماعی و علمی آنان نشان از وحدت امت اسلامی است. این امر در تقویت محبت میان مسلمانان و از بین بردن نفرت بسیار اثرگذار است.
ب: برگزاری کنفرانسهای پژوهشی علمی و سیاسی میان تمامی ملیتها، اقوام و گروههای اسلامی با هدف:
۱) تنظیم راهکارهای تقویت وحدت و برنامهریزی برای اجرای آنها
۲) توجه امت اسلامی به سمت بحرانهای موجود در جهان اسلام
۳) حرکت فعالی علمی جهت پیشرفته تمدن اسلامی
۴) تعیین محورهای مهم برای سخنرانیهای سیاسی، فکری، اجتماعی، علمی و حتی امنیتی بهطوری که بتوان از طریق اینگونه سخنرانیها مسائل مشترک میان اعراب و مسلمان را زنده و فعال کرد.
پانوشتها :
همان ، صص ۷۳ و ۷۴
نقل از «مبارزه اعراب علیه اسرائیل» از انتشارات مقابله با صهیونیسم (شماره ۲)
روزنامه «الاهرام» چاپ مصر، ۷/۱۰/۱۹۹۴
۴) مجله «العالم»، شماره ۶۶۰، مورخ ۲۷/۲/۱۹۹۲
نظرات شما عزیزان: